سهم صنایع کوچک و متوسط در اقتصاد ایران چقدر است؟
به گزارش تولید آنلاین، به نقل از اعتماد، در اولین گام، میگوئل آریاس کانیته، مسوول اقدام اقلیمی و انرژی اتحادیه اروپا در تهران به دولتمردان تضمین میدهد که حمایتهای مالی از طریق «همکاریهای توسعهای» یا «ابزارهای مشارکتی» نیز بسیج خواهند شد.» حال سوال اینجاست که صنایع کوچک و متوسط چه سهمی در اقتصاد ایران دارند و چگونه قادر خواهند بود به توسعه اشتغال، سرمایهگذاری و رشد و نمو بخش خصوصی کمک کنند؟ تاکید بر همکاری با بنگاههای کوچک و متوسط با نگاهی به ویژگیهای اقتصاد ایران میتواند درک بهتری را به دست بدهد. برای بررسی ساختار اقتصاد ایران از نظر تعداد و اندازه بنگاهها و ویژگیهای مربوط به بنگاههای صنعتی با اندازههای مختلف بهتر است نگاهی به آمارهایی که در ادامه میآیند، بیندازیم.
آمارهای موجود در ١٠ ساله منتهی به سال ٩٢ نشان میدهند که در بخش صنعت اقتصاد ایران، سهم بزرگی از اشتغال در بنگاههای صنعتی خرد ایجاد میشود. این در حالی است که بیشترین سهم درآمدی به دست آمده در این بخش در بنگاههای صنعتی بزرگ تولید میشود. همان طور که نمودارها نشان میدهند در ساختار مورد بحث حدود ۶٧ درصد کل اشتغال بخش صنعت، در بنگاههای خرد ایجاد شدهاند در حالی که فقط ١٩ درصد از کل درآمد حاصل در این بخش در این بنگاهها تولید میشوند. برعکس، در این آمارها مشاهده میشود که بنگاههای بزرگ ١٢ درصد کل اشتغال بخش صنعتی را در اختیار داشتند در حالی که ۵٣ درصد از کل درآمد صنعت در این بنگاهها به وجود میآمد. اگر به تعداد بنگاههای موجود در اقتصاد ایران به تفکیک اندازهشان نیز نگاه کنیم متوجه میشویم که بخش اعظم بنگاههای صنعتی کشور را بنگاههای کوچک و متوسط تشکیل میدهند. همان طور که نمودار بالا نشان میدهد، فقط ۴ درصد از کل بنگاههای صنعتی در ایران، جزو بنگاههای با سایز بزرگ دستهبندی میشوند. اینها در حالی است که اگر به آمارهای مربوط به صادرات بخش صنعتی رجوع کنیم درخواهیم یافت که عمده سهم صادرات در این بخش مربوط به بنگاههای بزرگ است. حال به بررسی رابطه بین بهرهوری به عنوان مهمترین عامل رشد اقتصادی و اندازه بنگاهها میپردازیم. مطابق دادهها متوجه میشویم که بهرهوری رابطهای معکوس با سایز بنگاههای صنعتی در ایران دارد. به این معنا که متوسط بهرهوری در بنگاههای صنعتی کوچک به مراتب بیشتر از بهرهوری بنگاههای بزرگ است. نمودارهای زیر رابطه مورد بحث را برای صنایع مختلف نشان میدهند. اما دلایل مشاهده این الگوها در آمارهای اشارهشده چیست؟ برای مثال چه عواملی سبب میشوند بنگاههای صنعتی خرد و متوسط به نسبت اشتغالی که ایجاد میکنند از سهم کمتری از کل درآمد تولید شده برخوردار باشند؟ میتوان گفت یکی از دلایل مهم وجود این الگو عدم وجود بازار مناسب برای بنگاههای خرد و کوچک است. محدود بودن بازار محصول برای بنگاههای کوچک، سبب میشود که این بنگاهها به نسبت اشتغالی که در آنها وجود دارد سهم درآمد بسیار کمی در اقتصاد داشته باشند. این خود عاملی است که میتواند موجب ناپایداری فعالیت چنین بنگاههایی شود. بنابراین اگر این بنگاهها بتوانند بازارهای خود را برای فروش محصولاتشان گسترش بدهند طبعا شرایط بهتری را برای ادامه فعالیت خود پیدا خواهند کرد. مخصوصا که طبق آمارهای ارایهشده این بنگاهها سهم بسیار کمی از کل صادرات صنعتی را در اختیار دارند و چنانچه با پیوندهای تجاری بازارهایی برای صادرات محصول خود به دست بیاورند میتوانند سهم خود در این بخش را ارتقا بدهند و محیط پایدار مورد نیاز خود برای ادامه حیات را پیدا کنند. آمارهای فوق نشان میدهند که توجه به بنگاههای خرد و کوچک از نظر اشتغالی که میتوانند در اقتصاد ایجاد کنند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و نیز شواهد حاکی از آن است که از مهمترین نیازهای این بنگاهها برای فعالیت و تولید، تامین نیازهای مالی است. این در حالی است که در شرایط حاضر درصد بسیار ناچیزی از منابع بانکی به صنایع خرد و کوچک اختصاص داده میشود. حال میتوان گفت که اگر همکاری با این صنایع کوچک و متوسط متوجه تامین اعتبارات مورد نیاز آنها باشد، این سیاست نیز میتواند نقش بسیار تعیینکنندهای را برای فعالیت پایدار و افزایش درآمد در این صنایع ایفا کند.سرانجام از آنجا که بهرهوری در اقتصاد ایران نیز با افزایش اندازه بنگاهها کاهش مییابد، توجه به بنگاههای کوچک و متوسط و فراهم کردن ملزومات فعالیت برای آنها از این نظر نیز میتواند عامل موثری باشد که رشد اقتصادی در کشور را تقویت کند. زیرا همان طور که آمارها نشان میدهند سهم این عامل یعنی بهبود بهرهوری، در رشد اقتصادی کشور در چند دهه اخیر برابر صفر بوده است.