بازاردارویی، آرایشی و بهداشتیصنعت و معدنگفتگو و مصاحبه

گفتگو با دکتر حمیدرضا راسخ / Ph.D فارماکولوژی-سم شناسی

دکتر حمیدرضا راسخ /  Ph.D فارماکولوژی-سم شناسی

متولد ۱۳۴۱ در شهر کرمان است.
•بخش عمده ای از جوانی خود را در آمریکا سپری کرده و تمام مدارج تحصیلی را در این کشور گذرانده است.
•فارماکولوژی-سم شناسی را در دانشگاه A & M فلوریدا آمریکا گذرانده و کار در صنعت داروسازی آمریکا را در کمپانی پارک دیویس و همچنین کمپانی ۳M تجربه کرده است.

عدم تغییر آمار در دهه های اخیر

چهار دهه از ابتدای انقلاب می گذرد و ما تقریبا بعد از جنگ، آمارهای یکنواختی از میزان تولید دارو در داخل کشور گزارش داده ایم، یعنی دائم گفته ایم که ۹۶ درصد داروی مصرفی مردم در داخل کشور تولید می شود و تنها ۴ درصد واردات است و همیشه هم در آمارها اعلام کرده ایم که همین ۴ درصد ۳۰ الی ۴۰ درصد ارزشی بازار را به خود اختصاص داده است.

دهه اول انقلاب، زمان جنگ و بازسازی و بازتوانی علمی و فناوری و بحث خودکفایی برای ایران بود به همین دلیل از آمار آن صرف نظر می کنیم ولی در واقع بعد از دهه اول تا به امروز که ما کارخانه های زیادی را تاسیس و راه اندازی کردیم و فناوری های جدیدی را در بازار مطرح کردیم و پیاده کنیم، چرا در نهایت این آمار ۹۶ درصد و ۴ درصد همچنان پابرجا است و تغییری نکرده است. چه عللی می تواند وجود داشته باشد که آمار را نتوانستیم تغییر بدهیم؟ معنا ندارد که صنایع ما توسعه پیدا کرده باشند ولی آمارها بهبود پیدا نکرده باشد. در همه جای دنیا وقتی شرکتی ادعا می کند که من در فعالیتم رشد داشته ام، فرض بر این است که سهم بازار شرکت هم علی القاعده بیشتر شده است. این بی معنا است که فروش زیاد شود ولی سهم بازار زیاد نشده باشد.

وقت آن رسیده که یک بازنگری کنیم که چه اتفاقی در این سالها افتاده که ما علی رغم اینکه از نظر فناوری پیشرفت های زیادی داشتیم، اما نتوانستیم بازار گشایی کنیم و محصولاتمان را در بازار های بین المللی تراز اول و حتی در بازارهای بین المللی درجات پایین تر عرضه کنیم. ما حتی بازارهای افغانستان، عراق و به میزان کم تر بازار سوریه که به طور سنتی در اختیارمان بود را به مرور از دست داده ایم. حضور ما در بازار افغانستان و عراق تقریبا به اندازه نصف ۱۵ سال پیش شده است. بنابراین نه تنها بازار جدیدی را در اروپا وآسیا نتوانستیم برای خودمان باز کنیم بلکه بازار سنتی خودمان را هم از دست دادیم. به عبارت دیگر می توانیم این تحلیل را داشته باشیم که نه تنها رشد نکردیم، بلکه عقب گرد داشته ایم. در حالی که دائما آمارهای ما نشان می دهد که خط جدیدی را افتتاح کرده ایم و از داروهای جدیدی رونمایی کردیم. دائم ادعای ما این بوده که با تولید محصولات جدید، صرفه جویی قابل توجهی در ارزبری اتفاق افتاده است. حال آنکه اگر به آمارهای سالیانه در بودجه کشور نگاه کنید تقریبا هر سال رشد قابل توجهی در بودجه ارزی واردات دارو و مواد شیمیایی برای دارو مشاهده می کنید.

بنابراین عملا این ادعا که ما به لحاظ خودکفایی دارویی به یک مرحله بالایی رسیدیم، را از این منظر می توان رد کرد. خودکفا کسی است که بتواند برای خودش تولید کند و سرریز تولیدش را هم بتواند به دیگران عرضه کند.

خصوصی سازی

یکی از مهمترین سیاست ها در توسعه هر صنعتی در دنیای امروز، طرح موضوع خصوصی سازی است. یعنی این را همه به عنوان یک اصل پذیرفته اند، حتی در ایران در قانون اساسی، اصل ۴۴ دقیقا به همین موضوع تاکید می کند و بسیار شفاف اشاره می کند که خصوصی سازی به عنوان یکی از اصول اصلی و مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی است و بنابراین دیگر نیازی نیست که این موضوع به چالش کشیده شود که آیا خصوصی سازی برای ایران خوب است یا بد چون در ایران این موضوع پذیرفته شده است.

در بسیاری از ارکان کشور حتی در آموزش پرورش این رویکرد توانست جای خودش را باز کند، اما در حوزه سلامت متاسفانه خصوصی سازی نتوانست جایگاه خوبی برای خود ایجاد کند و متاسفانه تجربه نشان داده که وقتی خصوصی سازی به معنای واقعی ظهور پیدا نکند، جا برای رانت به وجود می اورد.

متاسفانه در حال حاضر عمده تولیدی های صنعت داروسازی کشورمان مربوط به بخش غیرخصوصی است و درصد کمی از صنعت دارویی ما متعلق به بخش خصوصی است و این، هم در حوزه تولید، هم در حوزه توزیع و عرضه یعنی داروخانه صدق می کند. هرچند که در حوزه داروخانه ها، تعداد کمی از داروخانه ها در کشور مربوط به بخش دولتی است ولی همان تعداد کم و انگشت شمار، درصد عمده ای از فروش کشور را به خودشان اختصاص می دهند. بنابراین در بحث صنعت و حتی در بحث داروخانه داری متاسفانه ما شاهد این هستیم که خصوصی سازی به عنوان یک اصل در حوزه سلامت نتوانست جایگاه خودش را باز کند. بنابراین اگر ما بخواهیم روزی در حوزه دارویی و سلامت جمهوری اسلامی رفرم واقعی بوجود بیاوریم اولین گام خصوصی سازی است.

فقدان مدیران با چشم انداز بلند مدت

نبود چشم انداز، یک معضل بزرگ صنایع داروسازی ماست که این هم مترتب از همان بحث دولتی بودن سیستم دارویی است. کارخانه دولتی به مثابه یک هتل است. از آنجایی که اقامت مسافر موقتی است، لذا دغدغه حفظ و توسعه اتاق های هتل برایش مطرح نیست.

در شرکت های دولتی ما در حوزه چشم انداز به معنای واقعی نگاه ایجاد ارزش افزوده و افزایش دارایی و ارتقا سطح دارایی ها و ثروت و توسعه شرکت مطرح نیست. چرا که مدیر دولتی می گوید من اینجا یکی دو سال که بیشتر نیستم لذا برنامه ریزی میان مدت و دراز مدت برای من مترتب نیست. من به اندازه ای برنامه ریزی می کنم که فقط آمار فروش را بالا ببرم و به اصطلاح شیره جان صنعت را می کشم، در ازای آن فروش را بالا می برم، بدون اینکه دارایی های شرکت را افزایش بدهم

این نوع رفتار مدیران دولتی، جزء چالش های بزرگی است که در حال حاضر ما با آن مواجه هستیم و روز به روز این چالش بیشتر هم می شود.

وقتی ما به اهداف درازمدت فکر کنیم، باید بها آن را هم بپردازیم، ولی وقتی هدف بلند نداشته باشیم، مدیران برای پریدن از خطرات، از مسیر چشم انداز دور می شوند و ترجیح می دهند مسیری را دنبال کنند که ریسک کمتر و امنیت بیشتر داشته باشد.

متاسفانه افراد شرکت های دولتی را به منزله سکوی پرتاب و رشد می بینند. در استخر، هرچه تخته دایو پایین تر برود، انعکاسش برای پرتاب کردن فرد، بیشتر خواهد بود. متاسفانه صنعت دارویی ما تخته دایوی برای مدیران ما است تا به سمت بالا بپرند ولی در ازای آن یک صنعت متزلزل تخته دایو خواهیم داشت.

عدم تربیت نیروی انسانی ماهر

متاسفانه در صنعت داروسازی، چیزی به اسم برنامه آموزش و توسعه منابع انسانی به معنای واقعی نداشتیم و نداریم و شاید یکی از دلایل بزرگی که ما نتوانستیم در عرصه بین المللی حضور پیدا کنیم، نبود نیروی انسانی آموزش دیده وکارآمد است.

این موضوع حتی در خصوص مدیران نیز صادق است. یک مدیر خوب، کسی است که با مبانی کسب و کار و تجارت، مبانی حقوق و حقوق بین الملل آشنا باشد و مبانی کسب و کار بین المللی را به معنای واقعی یاد گرفته باشد.

صادقانه به این سوالات پاسخ دهیم

برای ارزیابی عملکرد صنعت دارویی، با صداقت و شفافیت باید به سوالات زیر پاسخ داد:
۱٫برای حضور بین المللی، چند کارخانه یا حتی شرکت دارویی در کشورهای اروپایی برای بنگاه های دارویی ایرانی خریده ایم؟ شرکت های ما صاحب چند خط تولید در کشورهای دیگر هستند؟ چقدر سهام شرکت های دارویی بین المللی را توانسته ایم تصاحب کنیم؟
۲٫چه تعداد از کارخانه های داخلی ما گواهی استانداردهای بین المللی را اخذ کرده اند؟
۳٫چه تعداد از داروهای ایرانی در کشورهای اروپایی ثبت و عرضه شده اند؟
۴٫چه تعداد قرارداد بین المللی تحقیق و توسعه محصول داریم و یا چه تعداد از شرکت های ایرانی توانسته اند محصولشان را تولید تحت لیسانس کنند؟
۵٫چه تعداد قرارداد فروش و یا واگذاری با شرکت های اروپایی یا سرمایه گذارهای خارجی منعقد کرده ایم؟
۶٫چند درصد از درآمد تولید را صرف توسعه منابع انسانی کار آمد داخلی کردیم؟
۷٫چشم انداز بنگاه ها در طی این دوران چه بوده و چقدر در برنامه های اجرایی ما قداست چشم انداز حفظ می شود؟ یا سوال مهم تر این است که چقدر چشم اندازها مورد ارزیابی قرار می گیرد؟ چه تعداد از شرکت های ما دپارتمان و تیم ارزیابی دارند تا رصد کنند که میزان نزدیکی و دور شدن ما از چشم انداز چقدر بوده است؟

بی پولی، بهانه است

واقعیت دردناک این است که ما در برهه های زمانی که وضع مالی صنعت، خیلی بد هم نبوده مثل اوایل دهه ۸۰ ، در آن شرایط هم نتوانستیم به بعضی از این سوال هایی که مطرح کردم جواب مثبت بدهیم. آیا می توانیم بگوییم بله ما در فلان زمان دارویمان را ثبت کردیم، در فلان زمان فلان کار را کردیم. پس می شود گفت ارتباط مستقیمی این مسائل با مسائل مالی ندارد.

به نظر من الان وقت آن رسیده که مدیران صنایع، تصمیم گیران و سیاست گذاران صنعت دارویی کشور بیایند سوال ها را به صورت جدی مطرح کنند و برایش پاسخ تهیه کنند. پاسخ ها شاید نشان دهد که پول فقط یک بهانه بوده و ما باید روشهایمان را عوض کنیم. ما باید فرایندهای تصمیم گیریمان را بر اساس روش های دیگری پایه ریزی کنیم و دیدگاه هایمان تغییر دهیم.

مهمترین مانع خصوصی سازی

اولین، دومین و سومین مانع، قدرت طلبی دولتمردان است. هیچ وقت کسی نمی تواند ادعا کند که برای منافع ملی دارد این کار را انجام می دهد. آنچه که در صنعت دارویی اتفاق افتاده، کاهش ارزش ذاتی دارایی های مردم بوده و شرکت های دارویی ما رو به تنزل می روند. ثروت ما در حال از بین رفتن است بنابراین به نظر من هر زمانی که من از حس قدرت طلبی خود کنار بیایم می توانم به سمت خصوصی سازی بروم.

همه اشتباه کرده ایم

در حال حاضر نباید به دنبال مقصر بگردیم، همه باید بپذیریم که اشتباه کرده ایم. اگر مجموعه ما، دست اندرکاران، چه درحوزه دانشگاه، مسئولین سازمان غذا دارو، در حوزه سیاست گذاری، وزارت بهداشت، مجلس، بیمه ها به این اجماع رسیدیم که اشتباه کرده ایم و بپذیریم که نیاز به بازنگری و رفرم اساسی داریم، بعد وارد کار اجرایی می شویم، قطعا مسیر بهبود و جبران مافات هموار خواهد شد. وقتی من بپذیرم که کاری را اشتباه انجام داده ام قطعا در جهت اصلاح آن با ایمان زیادی حرکت خواهم کرد.

اما اگر وضع فعلی ما به همین روال ادامه پیدا کند، صنعت دارویی ما یک صنعت کاملا وارداتی خواهد شد. تکنولوژی های داروهای نسل جدیدی که وارد بازار می شود، به گونه ای است که ایران اصلا آمادگی آن را نخواهد داشت و ما گریزی جز تبدیل شدن به وارد کننده بزرگ دارویی نخواهیم داشت.

برگرفته از نشریه درمان یاب

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا